پرسش :

کودکان استثنایی چه کودکانی هستند، چه نشانه هایی دارند، در خانواده باید با آنها چگونه رفتار کرد و چه اطلاعاتی را باید به خانواده ها داد؟


پاسخ :
کلمه استثناء یعنی نادر. کودکان استثنایی یعنی کودکانی که از وضعیت نادری برخوردار هستند. کودکان استثنایی را می توان از لحاظ کمیت هوش استثناء بدانیم. این کودکان از لحاظ کمیت هوش یا خیلی خیلی کم دارند یا خیلی خیلی زیاد دارند؛ با کودکانی تیزهوش و سرآمد هستند یا عقب مانده ذهنی می باشند.
 
کودکان استثنایی طیف وسیعی را تشکیل می دهند و از هر جنبه ای که بخواهیم با آنها مواجه شویم، باید یک مورد نادر و استثنایی را در نظر بگیریم. یکی از این موارد، کودکان عقب مانده هستند که دلایل متفاوتی برای عقب ماندگی آنها وجود دارد. علت عقب ماندگی این کودکان می تواند ژنتیکی باشد. بیماریهای ژنتیکی که به هر حال ژن عامل آن را می توان در پدر یا مادر یا حتی در نسل های قبل - یعنی پدربزرگ و مادربزرگ و باز هم نسل قبل تر که پدر پدربزرگ و مادر مادربزرگ است و همین طور تا ده نسل قبل - می توان ردیابی کرد و ژنهایی را یافت که بیماریهای مختلفی را انتقال می دهند. گاهی عقب ماندگی ذهنی بر اثر ضربه به وجود می آید. این ضربه ممکن است در دوره جنینی در حین تولد وارد شده باشد.
 
حتی ممکن است بعد از تولد، به ویژه در ماه های اولیه زندگی چنین آسیبی به کودک وارد شده باشد. نوع دیگری از عقب ماندگی های ذهنی ممکن است بر اثر اختلالات کروموزومی ایجاد بشود. کروموزوم ها که در سلول ها وجود دارند، از وضعیت و ترکیب خاصی برخوردار هستند که ممکن است در این ترکیب اشکالاتی به وجود بیاید. خود کروموزوم ها هم به دو نوع تقسیم می شوند. کروموزومهای معمولی و کروموزوم های جنسی. هر انسانی در سل ولهای بدن خود ۲۳ جفت کروموزوم دارد. ۲۲ جفت آنها معمولی نامگذاری می شوند و جفت بیست و سوم که تعیین کننده جنسیت فرد است، کروموزوم جنسی نام دارد. در دخترها کروموزوم جفت ۲۳ به شکل Xx است، حال آنکه در پسرها جفت ۲۳ کروموزومها به شکل xy است. هر اشکالی در کروموزومهای معمولی یا کروموزومهای جنسی ممکن است باعث عقب ماندگی ذهنی کودک شود.
 
نوع دیگر عقب ماندگی ذهنی ممکن است بر اثر اختلال در سوخت و ساز مواد در بدن به وجود بیاید، که این گروه هم به سه دسته تقسیم می شود. اختلال در سوخت و ساز مواد چربی در بدن، اختلال در سوخت و ساز مواد قندی در بدن و اختلال در اسیدهای آمینه که باید جذب شوند. مواد پیش از جذب شدن توسط بسیاری از آنزیمها به ترکیب های دیگری تبدیل می شوند تا قابلیت جذب شدن در بدن را پیدا کنند. بدن این کودکان فاقد آنزیم های لازم است، یعنی در بدن آنها آنزیم به مقدار کافی وجود ندارد (یا اصلا وجود ندارد یا به مقدار کافی نیست) و در نتیجه نمی تواند مواد را به ترکیبهای قابل جذب تبدیل کند. موادی که جذب نمی شوند در بدن انباشته می گردند و در سلول های عصبی مرکزی متراکم می شوند و ایجاد عقب ماندگی ذهنی می کنند. اما عقب ماندگی ممکن است صرفا جنبه محیطی داشته باشد، مانند عقب ماندگی هایی که بر اثر فقدان انگیزه های محیطی ایجاد می شود، یعنی کودک در محیطی زندگی می کند که عوامل لازم برای رشد و پرورش استعدادهایش وجود ندارد.
 
در چنین صورتی کودک دچار عقب ماندگی محیطی می گردد. یا عقب ماندگی‌هایی که بر اثر فقدان محبت و فقر عاطفه وجود دارد. دیده شده است کودکانی که در محیط‌های فاقد محبت و عواطف انسانی زندگی می کنند، حالت‌هایی دقیقا شبیه به کودکان عقب مانده ذهنی پیدا می کنند. توجه به این نکته مهم است که بخش عواطف، بخش شناخت و بخش فعالیت های ذهنی واقعا با یکدیگر در ارتباط هستند.

منبع: پاسخ به والدین، دکتر سیما فردوسی، تهران: انتشارات صابرین، چاپ سیزدهم، 1394.